"ترس و وحشتی که در محله یهودیها به پا شده بود غیر قابل تصور بود. ناگهان خود را پشت حصار دیدیم، از همه طرف محاصره و از دنیای بیرون جدا گشته بودیم. از انسانیت اخراج شده بودیم... اگر بگویم که دنیا برایمان به یک دفعه سیاه و تار شده بود – اغراق نکرده ام. گتوی بسته و محصور چیزی بیش از یک زندان برای جنایت کاران نیست... چون این در واقع گتو نیست، بلکه اردوگاه. ... از همدیگر احساس خجالت می کردیم. این چه بلائی بود که خداوند بر سر ما آورد"
خییم اهرون کپلان، زجر نامه (1966)، صفحه 391-394