هنگام انتقال به گتو، یهودیان مجاز بودند تنها کمی از لوازم شخصیشان را با خود ببرند و تمام دارائی شان پشت سر باقی می ماند. تراکم جمعیت در گتوها بسیار بالا بود، در حالیکه در آنها سیستم فاضلاب و برق تعبیه نشده بود. جیره بندی غذا برای یهودیان بسیار محدود و برای اهالی گتو کافی نبود. مقامات آلمانی بی رحمانه با اشخاصی که غیر قانونی غذا وارد می نمودند برخورد کرده؛ و حتی بعضی اوقات آنها را در ملا عام اعدام می نمودند. گرسنگی و بیماری در گتو روز به روز گسترده تر میشد.
با وجود شرایط غیر انسانی که در گتو حاکم بود، ارگانهای محلی و بنیادهای خیریه سعی می کردند احتیاجات و نیازهای مردمی را فراهم کنند.
جمع کثیری از اهالی گتو سعی می نمودند زندگی خود را با اخلاق و معنویات درآمیزند، حتی به قیمت جان خود. آنها سیستم آموزشی جداگانه ایی به راه انداختند، به احکام مذهبی احترام می گذاشتند و ارزش های فرهنگ یهودی را گرامی میداشتند. کتاب، آموزش، نقاشی، شعر، موزیک و تئاتر برای آنها پناهگاهی بود از واقعیت و به آنها کمک میکرد دنیای گذشته را به یاد آورند. هنرمندان و روشنفکران، مردم عادی و کودکان، همه مشغول نوشتن و نقاشی بودند تا ترس، وحشت و شکست جامعه یهودی را به تصویر بکشند. فعالیت های معنوی به بسیاری از اهالی گتو کمک میکرد برای مدت زمانی اندک هم که شده از واقعیات رنج و بیچارگی فرار کنند. با وجود واقعیت تلخ و شرایط ظالم و بی رحم روزمره، بسیاری به کمک بیچارگان و ضعیفان می شتافتند. یهودیان بسیاری جان خود را به خطر می انداختند تا جان دیگران را نجات دهند. در میان آنها کودکانی هم بودند که جان خود را به خطر می انداختند تا کمی غذا و خوراکی به گتو وارد کنند.