یهودی ستیزی در میان اروپائیان برای مدت مدیدی ریشه دار بوده است. تصویر یهودیانی که قاتل عیسی مسیح بوده اند و اعمال و رفتار یهودیان که با تمام وجود از مسیحیت اجتناب می کرده اند، نفرت و سوءظن آنها را تحریک می کرده است. یهودیان در مناطق مسیحیان تحقیر شده، از مکان زندگی خود اخراج شدند، مجبور شدند نشان های یهودیان را بر لباس های خود قرار دهند و برای زندگی کردن در محله های جداگانه محدود شدند. آنها مانند فرزندان شیطان نشان داده شدند و گناه قتل بچه ها با هدف تشریفات مذهبی بر گردن شان گذاشته شد ولی کلیسا از معدوم کردن آنها جلوگیری کرد.
در عصر نوین، آنتی سمیتیزم شکل و شمایل جدیدی به خود گرفت و حیات تازه ای در آن به جریان افتاد. بر اساس این شیوه جدید آنتی سمیتیزم، شخصیت یهودی به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی متفاوت از دیگران است. نظریات نژادپرستی در اروپا و به طور کلی در آلمان مخصوصا از اواسط قرن نوزدهم متداول شدند. اصطلاح "آنتی سمیتیزم" بیانگر ضدیت بر علیه یهودیان به دلیل یک مذهب متفاوت یا ملیت دیگری نیست بلکه در مقابل یک نژاد ویژه است، که این نظریه در آلمان در اوایل سالهای دهه هفتم قرن نوزدهم دلیل تنفر از یهودیان شد.
در دهه سوم قرن بیستم، با به قدرت رسیدن تفکر ناسیونال-سوسیالیستی و بر سر کار آمدن آدولف هیتلر در آلمان، آنتی سمیتیزم به ابزاری در دست حزب اغشار تبدیل شد و این روند به این ترتیب شروع شد و بعدها سیاست رسمی رایش سوم را تشکیل داد. ذات یهودی از همان زمان بر اساس خصوصیات زیستی یهودیان تعریف شد. در گذشته یهودیان میتوانستد به نوعی و به واسطه تغییر مذهب و ترک مراسم مذهبی یهودی از آزار و اذیت در پناه بمانند و به حقوق یک شهروند اروپائی دست یابند. ولی تفکر نژاد پرستی این راه را نیز بر روی یهودیان بست. بر اساس تفکر نژاد پرستی، اصیل ترین و پاک ترین نژاد، نژاد آریایی نوردی (همراه با ملت های نوردی و اسکاندیناوی) می باشد، در حالی که یهودیان به عنوان یک شاخه فرعی نژادی، همواره درصدد اخلال در نظم دنیا هستند و سعی میکنند که قدرت و رهبری را از نژاد برتر صلب کرده و به دست بگیرند. بر اساس طرزتفکر نازیسم، اگر نژاد آریایی پیروز نشود و نتواند بر دنیا مسلط شود، ممکن است بشریت به دست یهودیان به سوی نابودی و تباهی رانده شود.